کتاب وینیچ کتابی دستنویس متعلق به قرون وسطی است که مشخص نیست با چه خط و زبانی نوشته شده است. بیش از صد سال است که بسیاری از افراد در سرتاسر دنیا برای شکستن کد این دست نوشته تلاش کردند ولی هیچکدام موفق به فهمیدن آن نشدند! تصاویری که در ورقهای باقیمانده از این کتاب دیده میشود نشان میدهد که کتاب در زمینه داروسازی و درمان بیماریها، ستاره شناسی و علوم رمز آمیز و پنهانی میباشد.
- مثلث برمودا مثلث برمودا، منطقهای در آبهای اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است که تاکنون شمار زیادی از هواپیماها و قایقها در آن ناپدید شدهاند. در طی سالهای بسیار دلایل مختلفی برای این ناپدید شدنهای اسرارآمیز ارائه شده که از جمله آنها بدی آب و هوا، حمله فضاییها، جابجا شدن زمان و برخی قوانین فیزیک بودهاند. هر چند که در بسیاری از گزارشات این اتفاقات پر از اغراق بوده ولی حقیقت این است افراد و اشیای بسیاری در این منطقه مثلث شکل ناپدید شدهاند و هیچ دلیل محکمی در دست نمیباشد، اما نزدیک به 15 سال است که دیگر برمودا خبرساز نشده است. - کفن تورین کفن تورین یک تکه پارچه کتان است که تصویر یک مرد در آن نقش بسته درحالی که به صلیب کشیده شده است. بیشتر کاتولیکها معتقدند این پارچه، کفن عیسی مسیح میباشد. این کفن هماکنون در کلیسای سنت جان در شهر تورین ایتالیا نگهداری میشود. با وجود بررسیهای زیاد هنوز هیچکس نتوانسته توضیح قابل قبولی بر چگونگی چاپ این تصویر ارائه دهد و تاکنون کسی قادر نبوده از روی آن کپی بردارد. آزمایشات رادیوکربن نشان میدهد که این تکه پارچه متعلق به قرون وسطی است. باستانشناسان معتقدند این پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه دیگری نیز موجود است که میگویند سر عیسیمسیح با آن پوشیده شده بود. پروفسور مارک گاسکین پژوهشگر اسپانیایی در سال 1999 در مورد ارتباط این دو پارچه با یکدیگر تحقیقات مفصل علمی انجام داد. این تحقیقات که بر پایه تاریخ، آسیبشناسی، تجزیه خون و لکههای روی پارچهها انجام گرفته بود، نشان میداد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولی نزدیک به هم سر یک نفر را پوشانده بودهاند. - کشتی ماری سلست کشتی ماری سلست در سال 1860 در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد. نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن 103 فوت بود و 280 تن وزن داشت. به مدت ده سال ماری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا اینکه سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «ماری سلست» آن را به آب انداخت. کاپیتان جدید بنجامین بریگز 37 ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر 1872 به سمت ایتالیا راه افتاد. هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شد و هیچ اثری از خدمهاش در آن دیده نمیشد ولی هیچکس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال 1873 دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند. در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده میشد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان ماری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد. - زمزمه تائوس زمزمه تائوس یا زمزمه طبیعت در بسیاری از نقاط دنیا شنیده میشود. این صدا اغلب در محیطهای ساکت به گوش میرسد و شبیه صدای موتوری است که از فاصله دور میآید و بیشتر در ایالات متحده، انگلستان و کشورهای شمال اروپا رخ میدهد. هر چند که تاکنون پژوهشهای بسیاری برای پیدا کردن منبع این صدا و ضبط آن انجام شده ولی هنوز هیچکس نتوانسته به نتیجهای دست یابد. بلندترین زمزمه تاکنون در شهر کوچک تائوس در نیومکزیکو شنیده شده است. در سال 1997 کنگره آمریکا گروهی از دانشمندان انستیتوهای علمی معتبر این کشور را مامور تحقیق در این زمینه کرد ولی تا به امروز هیچکس علت این صدای زوزه مانند را کشف نکرده است. - جاده بیمینی در سال 1968 غواصان، صخرهای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند سنگهای این صخره به طور طبیعی ساخته شده ولی به خاطر نوع نظم غیرمعمول این سنگها، بسیاری فکر میکنند که بخشی از شهر گمشده آتلانتیس میباشند. شاید عاملی که بیشتر باعث اسرارآمیز شدن این جاده شده ادگار کایس پیشگو است که میگفت : «در سالهای 1968 الی 1969 بخشی از یک معبد که هنوز کشف نشده است در دریاهای نزدیک بیمینی، عیان خواهد شد.» دکتر گرگ لیتل باستانشناس آماتور در تحقیقات اخیر خود صخره جاده مانند دیگری درست شبیه صخره اولی را در زیر آن پیدا کرد. او معتقد است این صخرهها قسمت بالایی یک دیوار قدیمی یا یک اسکله میباشند. به هر حال این صخرهها هر چه که باشند چندان محتمل به نظر نمیرسد که دست طبیعت خود به خود سنگها، شنها و صدفها را این طور منظم در کنار هم قرار داده باشد. - مشاهده موجودی عجیب لاک نس یا لخ نس نام برکه ای در بریتانیا است که سالیان سال است که مردم درباره مشاهده موجودی عجیب در آن هشدار می دهند! تاریخچه مشاهده این موجودات عجیب به قرن شانزدهم برمیگردد ولی یکی از جدید ترین مشاهدات در 22 جولای 1933 رخ داد و زمانی که آقای جرج اسپایسر به همراه همسرش یکی از شگفت انگیزترین موجودات زندگی اشان را جلوی اتومبیل خود دیدند. این زوج گزارش دادند که این موجود بدن بزرگ و گردن باریک و یک دم بلند داشت! بخاطر سراشیبی جاده متاسفانه موفق به مشاهده قسمتی پایینی بدن حیوان نشدند! این موجود عجیب از جلوی اتومبیل آنها به سمت دریاچه حرکت می کرد! البته این اولین باری در دنیای امروز نیست که چنین موجود عجیبی مشاهده می شود؛ بارها کشتی های نظامی با دستگاه های ردیابی خود نیز چنین موجودات عجیبی را شناسایی کرده اند و گاها افراد عادی نیز با استفاده از دوربین موفق به عکس برداری و فیلم برداری نیز شده اند؛ اما در تمامی این فیلم ها و عکس ها کیفیت بسیار پایین بوده و هیچ شخصی موفق به شناسایی کامل موجود نشده است. - پا گنده بیگ فوت یا ساسکواچ به انسانی میمون مانند گفته میشود که در نواحی جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام و بخشی از بریتیش کلمبیا دیده شده است. برخی کارشناسان بیگ فوت را موجودی تخیلی و برگرفته از افسانهها میدانند ولی برخی دیگر به شدت از وجود آن حمایت میکنند. - جک قاتل در اواخر سال 1888 لندن یکی از بدترین و ترسناک ترین روزهای خود را سپری میکرد! قاتلی که خود را Jack The Ripper مینامید شروع به کشتن زن ها در لندن کرد! البته طیف خاصی از زنان و کشتن آنها به شکل خاص! تمامی قربانیان این قاتل زنان فاحشه بودند و قاتل گلوی آنها را بریده و بدن آن ها را مانند تشریح بدن، باز میکرد! در بسیاری مواقع پلیس دقیقا بعد از پاره شدن بدن قربانی به محل میرسید ولی نمی توانست چیزی پیدا کند! حتی امروزه و با پیشرفته ترین دستگاه های شناسایی پلیس هم این قاتل شناسایی نشد. این قاتل ناشناس موضوع جالبی برای فیلم و کتاب شد، به طوری که بیشتر از 100 کتاب مختلف در مورد او نوشتند. تصویری هم که میبینید، نامه ای است که شخصی که خود را قاتل معرفی کرده به یک روزنامه ارسال کرده. - قاتل زودیاک قاتل زودیاک در اواخر دهه 1960 به مدت ده ماه فعالیت کرد و بعد دیگر هیچ خبری از او نشد، در این مدت او پنج نفر را کشت و دو نفر را زخمی کرد. این دو نفر زخمی نیز به طرز معجزهآسایی از مرگ نجات یافتند در حالی که قاتل فکر میکرد آنها را کشته است. بعد از هر قتل، قاتل که به زودیاک معروف شده بود به پلیس تلفن میکرد و خبر قتل آنها را میداد. او در نامههای خود به روزنامهها مینوشت : من دوست دارم مردم را بکشم. کشتن یک انسان خیلی لذتبخشتر از حیوانات است چون انسان خطرناکترین حیوان روی زمین میباشد. هنوز هم راز قاتل زودیاک برملا نشده است. - زن عجیب بعد از ترور جان اف کندی، FBI تمامی فیلم ها و عکس های ماجرا را برای پیدا کردن قاتل بازبینی کرد. تنها چیزی که در این فیلم ها خودنمایی میکرد زنی بود که در عکس میبینید! این زن اورکت قهوه ای رنگی پوشیده و یک روسری به سر خود گذاشته، حالت استادن وی نشان میدهد که چیزی جلوی صورت خود دارد که پلیس احتمال میدهد دوربین باشد! در زمانی که به جان اف کندی تیر اندازی شد و تمامی مردم در حال فرار از محل بودند، این زن همچنان در صحنه باقی مانده بود و مشغول فیلمبرداری بود! پلیس FBI طی بیانیه های متعددی به شکل عمومی خواستار این شد که این زن خود را معرفی کرده و فیلم هایی که گرفته برای پیدا شدن شواهد بیشتر به آنها تحویل دهد ولی هرگز پیدا نشد! در سال 1970 زنی به نام Beverly Oliver خود را معرفی کرد و گفت که او همان زن است! پلیس طی گفت و گوهایی که با او انجام داد فهمید که در گفتارهای این زن تناقض وجود دارد و احتمالاً دروغ می گوید. تا این لحظه هیچکس نفهمید که این شخص که بوده و آنجا چه می کرده. - نورهای مارفا نورهای مارفا، نورهایی غیرقابل توضیح هستند که به نورهای ارواح هم معروفند. این نورها در مارفا واقع در ایالت تگزاس دیده میشوند. میگویند این نورها به اندازه یک توپ بسکتبال هستند و در ارتفاع 2 متری زمین شناور میباشند. نورهای مارفا به رنگهای سفید، زرد، نارنجی یا قرمز و گاه سبز و آبی دیده شدهاند و به سرعت در جهات مختلف حرکت میکنند. هنوز هیچ کس از فاصله کاملا نزدیک آنها را ندیده است ولی دانشمندان احتمال میدهند این نورها، برق حاصله از تپههای کوارتز همان نزدیکی باشد. - قتل حل نشده کوکب سیاه در سال 1947 جسد الیزابت شورت که به نحو دهشتناکی دو پاره شده و به شکل ویژه ای قرار گرفته بود، در یک پارکینگ در لس آنجلس کشف شد. معمای این جنایت و جنایات مشابه آن در آن سالها، تا به امروز حل نشده باقی مانده است. - مهاجران رونوک در سال 1584 سر والتر رالی به دستور ملکه الیزابت اول به ساحل شرقی آمریکای شرقی رفت تا به وضع مهاجران انگلیسی سامان دهد. بین سالهای 1585 تا 1587 دو گروه از مهاجران در دو منطقه جای گرفتند و تشکیل مستعمره دادند. یکی از این گروهها به جنگ با قبایل بومی آمریکا پرداخت و پس از مدتی از آنجا که دیگر مواد غذایی و نیروی جنگیدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضی از قبایل طرح دوستی ریختند ولی این سیاست هم نتیجهای نداشت و بسیاری از آنها کشته شدند. سرانجام این مهاجران شخصی به نام جان وایت را مامور کردند تا به انگلستان برود و کمک بیاورد. وایت به هنگام ترک آنجا دید که نود مرد، هفده زن و یازده بچه در آن مستعمره زندگی میکردند ولی وقتی در سال 1590 وایت دوباره به آمریکا برگشت هیچ اثری از آنها نبود، حتی اثری از دعوا و جنگ هم به چشم نمیخورد. این گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شدهاند و هنوز کسی از ساکنین آن خبری ندارد. - مرد بالدار مرد بالدار نام موجودی عجیب است که اوج رویت آن بین سالهای 1966 و 1967 در ویرجینیای غربی بوده است. در سال 2007 هم گزارشهایی مبنی بر رویت آن موجود ثبت شده است. آنها که مرد بالدار را دیدهاند، میگویند این موجود سر ندارد، اما چشمان درشت و سرخی دارد که روی سینهاش میدرخشند. افراد زیادی تاکنون خبر دادهاند که مرد بالدار را دیدهاند ولی هیچ عکسی از آن در دست نمیباشد. - دی. بی. کوپر دی.بی.کوپر یا دن کوپر نام مستعاری است که به یک هواپیماربا داده شده است. دن کوپر در تاریخ 24 نوامبر سال 1971 یک هواپیمای بویینگ 727 را ربود و پس از دریافت 200 هزار دلار در حالی که هواپیما بر روی اقیانوس آرام پرواز میکرد از آن پایین پرید. هیچکس نمیداند کوپر از آن پرش جان سالم به در برد یا نه، ولی در سال 1980 یک پسر بچه هشت ساله 5800 دلار اسکناس بیست دلاری خیس را در ساحل رودخانه کلمبیا پیدا کرد که شماره سریال آنها با شماره سریال پولهایی که به کوپر داده شد، یکی بود. همین اتفاق باعث شد که از آن پس در هواپیماها ردیاب فلزی کار بگذارند. - ال چوپاکابرا ال چوپاکابرا ( مکنده خون بز ) بیشتر در کشورهای آمریکای لاتین دیده شده است و احتمالا موجودی سنگین وزن با جثهای کوچکتر از خرس میباشد که یک ردیف فلس شبیه دایناسورها از پشت گردن تا محل درآمــدن دم روی بـدن خود دارد. این نام لاتین به این دلیل بر روی آن گذاشته شده که به گفته شاهدها این موجود حیوانات به ویژه بز را میکشد و خون آنها را میمکد. میگویند این موجود صورتی شبیه سگ یا پلنگ، زبان دراز نوک تیز و دندانهای بزرگی دارد و بویی شبیه بوی گوگرد بر جای میگذارد و به هنگام خطر چشمانش قرمز رنگ شده و میدرخشند. - کنت سن ژرمن کنت سن ژرمن نجیبزادهای ماجراجو، مخترع، دانشمند آماتور، نوازنده ویلون، آهنگساز آماتور و بالاخره مردی اسرارآمیز بود. او در زمینه علم کیمیاگری هم مهارتهایی داشت و مردم او را مرد شگفتانگیز مینامیدند. هیچ کس نفهمید او از کجا آمده بود. وی بدون هیچ ردپایی هم ناپدید شد، اما پس از آن چندین سازمان پنهانی و اسرارآمیز او را الگوی خود میدانستند. در سالهای اخیر هم چندین نفر ادعا کردهاند کنت سن ژرمن هستند.
اما همین اهدای پیراهن، به مذاق رسانههای حکومتی خوش نیامد و در برخی سایتها از جمله سایت روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران، به شدت به کریمی حمله شده و ضمن هشدارهای غیر مستقیم، او را فتنه گر نامیدند.
مادر اشکان سهرابی در این باره گفته است: «فکر نمیکنم این مساله ربطی به آنها داشته باشد که بخواهند در آن دخالت کنند و نظر بدهند. من میخواهم به علی کریمی بگویم که واقعاً جوانمرد هستند.»
مادر اشکان سهرابی، این اقدام کریمی را سیاسی نمیداند. او میگوید: «این هدیه اصلا جنبه سیاسی ندارد که بخواهند کریمی را اذیت کنند. فرزند من یک پرسپولیسی بود و آقای کریمی و مهدوی کیا را دوست داشت. هدیه آقای کریمی هم قدردانی از یک طرفدار بوده است. دلیلی وجود ندارد که بخواهند ایشان را زیر سوال ببرند و یا مورد انتقاد قرار دهند. من در مقابل ملت ایران از آقای کریمی و روح بلندی که دارند و توجهی که به پسر من داشتند تشکر میکنم.»
رفیق دردهای بابک معصومی
بابک معصومی کاپیتان سابق تیم ملی فوتسال ایران پس از مدتها مبارزه با سرطان، سرانجام از دنیا رفت.
سال گذشته وقتی علی کریمی را به جرم آب خوردن در ماه رمضان از باشگاه استیل آذین اخراج کردند، معصومی در مصاحبهای گفت: «مردم باید بدانند زمانی که پزشکان از من قطع امید کرده بودند، فقط علی کریمی بود که با سخاوتش مثل همیشه تمام هزینههای بیمارستان مرا پرداخت کرد. با هزینه او از یک اتاق عمومی به اتاق اختصاصی رفتم و تمام هزینههای مربوط به درمانم را هم او پرداخت کرد.»
تا قبل از این مصاحبه معصومی، کسی از این ماجرا مطلع نبود. جالب آنکه بسیاری از مسئولین ورزش بارها با حضور در بیمارستان، مقابل دوربینهای تلویزیونی و عکاسان رسانهها، وعده کمک به معصومی را داده بودند. اما پس از پخش ویدئوها در تلویزیون و چاپ عکسها، وعدههای خود را فراموش کردند.
کریمی وعدهای نداد. بیسر و صدا و به دور از دوربینها فقط به آنچه احساسات انسانیاش ایجاب میکرد، عمل کرد. او حتی قصد داشت معصومی را برای معالجه به آمریکا بفرستد اما شرایط ادامه درمان در ایران مهیا شد.
بلندقدترین مرد ایران
قد یک جوان بیمار، به خاطر عملکرد نامناسب غدد داخلى و تشخیص نادرست پزشکان بسیار بیشتر از حد متعارف رشد کرده بود. حال آنکه او که اهل شمال ایران است، به لحاظ مالى هم در شرایطى نبود که از پس هزینه هاى سنگین عمل جراحى برآید.
مرتضى مهزاد در گفتگوى خود با نشریهای محلى از آرزوهایش یاد کرده و داشتن یک دستگاه کامپیوتر و ملاقات با على کریمى را رویاهای خود دانسته بود.
علی کریمی با اطلاع از این موضوع، در رستورانى در خیابان سئول، صحنههای زیبایی را رقم زد. عکسی که کریمی این جوان بلندبالا را در آغوش گرفته، در رسانهها منتشر شد. گرچه رسانهای شدن این مسئله برخلاف میل کریمی و صرفاً به دلیل پیشگام شدن یک برنامه تلویزیونی در ملاقات کریمی و مهزاد رخ داد.
اما پس از آن ملاقات، کسی متوجه نشد کریمی تا چه اندازه در شاد کردن دل مرتضی مهزاد پیش رفته است.
لباس تیم ملی دختران
تیم ملی فوتبال دختران زیر 19 سال ایران که راهی رقابتهای مقدماتی قهرمانی آسیا شده بود، مهناز امیر شقاقی را به عنوان سرمربی بالای سر خود میدید.
او در مصاحبهای گفت: «علی کریمی نسبت به فوتبال بانوان توجه خاصی دارد. او یک الگوی ورزشی برای ارتقای روحیه بازیکنان است و جدا از این موضوع، کریمی امکانات و لوازم مورد نیاز ما را تامین کرد.»
کریمی باز هم ترجیح داد در این مورد صحبتی نکند، امیر شقاقی اما از صحبتها و اقدامات روحیهبخش مرد سال سابق فوتبال آسیا خبر داد و گفت: «کریمی نمیخواست نامش مطرح شود، او برای بازیکنان ما فقط یک شرط گذاشت. کریمی گفت به شرطی این کمکها را انجام میدهد و ادامه خواهد داد که تیم ما گل بزند و مقام بیاورد.»
این مصاحبه نیز با واکنش تند مسئولین فدراسیون فوتبال مواجه شد. آنها به بیتوجهی متهم شده و از نگاه رسانهها، در تامین البسه تیم ملی دختران ایران کوتاهی کرده بودند.
با هنرمندان
علی کریمی روابط خوبی با برخی هنرمندان و بازیگران سینما دارد. در تمرینات و گاهی روی سکوهای ورزشگاه میتوان او را همراه با یکی از بازیگران سریالهای تلویزیونی دید.
احمدرضا پورمخبر بازیگر طنز سینمای ایران نیز به شدت مورد علاقه علی کریمی بود. این بازیگر توانا روابط جالبی با کریمی داشت.
یکی از نشریات از دیدارهای کریمی و پورمخبر نوشت. با این توضیح که وقتی گفتگویشان به پایان میرسد، پورمخبر در بیرون خانهاش وانتی را میبیند که برخی لوازم منزل در آن گنجانده شده و هدیهای از سوی علی کریمی است.
پورمخبر فقط یک نمونه است از هنرمندانی که علی کریمی به طرز جالبی حتی هوای آنها را نیز دارد.
تصاویری تماشایی که میلیونها کاربر وب را شیفته کرده است نشان می دهد یک شامپانزه با شیشه مشغول شیر دادن یک توله ببر است.
در طبیعت گاهی صحنه هایی دیده می شود که قبول آن چندان آسان نیست. یکی از این موارد که میلیونها کاربر وب شیفته خود کرده است در باغ وحش "ساموت پراکان" در پایتخت تایلند به ثبت رسیده است.
براساس گزارش لاستمپا، در این تصاویر، یک شامپانزه همانند یک مادر خوانده یا پرستار بچه با استفاده از شیشه شیر مشغول شیر دادن به یک توله ببر 28 روزه است و هنگام شیر دادن به توله ببر به بازدیدکنندگان لبخند می زند.