با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+دختر کوچکي به همراه پدرش از روي پلي ميگذشتند.
پدر مهربان از دخترش پرسيد: "عزيزم لطفاً دستم را بگير تا در رودخانه نيفتي".
دختر کوچک گفت: "نه پدر، شما دست منو بگير"
پدرش با تعجب گفت: "مگه چه فرقي ميکنه؟"
دخترش جواب داد: "خيلي فرق ميکنه!!"
"اگر من دست شمارو بگيرم و اتفاقي برام بيفته ممکنه که من دستتو ول کنم.
ولي اگه شما دست منو بگيري مطمئنم که هر اتفاقي که بيفته شما هرگز دست منو رها نميکني
+چند روز پيش دلم درد ميکرد به مامانم گفتم دلم درد ميکنه ميخوام برم دکتر ! مامان بزرگم که اونجا بود گفت : نميخواد بري دکتر ! نوشابه بخور ! ما قديما وقتي بز و گوسفندامون معدشون بهم ميريخت بهشون نوشابه مي داديم
+بابا بزرگم هشتاد سالشه هميشه اصرار ميکنه که بزاريد من از خونه تنهايي برم بيرون مگه زنداني گرفتيد ؟ ميخوام برم نون و روزنامه و اينا بگيرم
يه روز بعد از کلي اصرار گفتيم باشه برو ولي مواظب باش ! رفته نونوايي محل به همه ي اونايي که تو صف بودن گفته عجب روزگاري شده ، پنج تا دختر دارم پنج تا پسر اونوقت تو اين سن و سال من پيرمرد بايد بيام تو صف وايسم نون اونارم من بگيرم.
تا يه مدت هرکس منو تو محل ميديد...
+دختر عمه م برگشته به مامانش ميگه مامان چرا بلوتوثت روشنه ؟ عمه م با اعتماد به نفس کامل ميگه خب اگه روشن نباشه که اس ام اس نمياد …
کل فک و فاميل تا نيم ساعت داشتن مثل ذرات معلق بال بال ميزدن
+يه دوست چيني داشم براى عيادتش تو بيمارستان رفتم و کنار تختش حاضر شدم … دوست چينيم به من گفت : چينگ چونگ چَن چوون و جان به جان آفرين تسليم کرد !
منم خيلي تحت تاثير قرار گرفتم و براى ترجمه اين جمله به كشور چين سفر كردم اونجا از يه مرد چيني معنيش رو پرسيدم و اون مرد چيني به من گفت معنيش اينه که : پاتو از رو شيلنگ اكسيژن وردار …
خو به من چه ؟؟؟ عين آدم ميگفت ديگه ! خدا بيامرزتش